رحمان بوستانی ::
دوشنبه 85/1/21 ساعت 5:27 عصر
منی که با شبنم نگاه ، می گرفتم وضو
دوباره دیدن تو ، واسم شده یه آرزو
می خوام واسه آخرین بار ، بگیرمت در آغوش
شاید که این بار غمت ، بشه واسم فراموش
واست نوشتم نامه ای ، شاید دلت بسوزه
نیستی امّا دوست دارم ، هنوزم که هنوزه
هنوزم که هنوزه
* * * * *
غم غربت چشات ، مثل غروبِ دریاست
نشسته در نگاه من ، یه دنیا عشق و التماس
بدجور دلم تنگه واست ، می خوام که باز ببینمت
ستاره ی سهیلمی ، از آسمون بچینمت
نوشته های دیگران()